كاسب پلاسكو سیگار و تخمه می فروشد!

كاسب پلاسكو سیگار و تخمه می فروشد!

سیمان: ساختمان پلاسكو كه آتش می گیرد او هم مثل خیلی از كسبه های این ساختمان 53 ساله خسارت می بیند. پس از دو سال دوندگی، وقتی بدهی هایش را می دهد، مجبور می شود به یكی از شهرك های اطراف تهران مهاجرت كند و یك مغازه سیگارفروشی راه بیندازد.



او هم مثل ۸۰ درصد پلاسكونشینان مدتی در مجتمع تجاری نور مشغول به كار می شود اما به سبب «شرایط بد تجاری» آنجا ۲۰ میلیون تومان دیگر به بدهی هایش اضافه می شود. پس از دو سال دوندگی، بدهی هایش را به هر ضرب و زوری كه شده، پرداخت می كند و دست زن و دو بچه اش را می گیرد و با پول پیش خانه اش در تهران، یك خانه در شهرك های حاشیه پایتخت می خرد، و حالا با همه مشكلاتی كه دارد به زندگی ادامه می دهد.

جلوی مغازه ی سیگارفروشی اش را با یكی از بلوك های سیمانی شهرداری كه با اسپری قرمز آرم اجرائیات شهرداری ثبت شده، بسته اند و می گوید: «اینجا واحد مسكونی بوده و حالا به تجاری تبدیل گشته، البته خودم حدس می زنم شهرداری برای این مساله جلوی در مغازه را مسدود كرده است وگرنه هنوز كه به من و مغازه های همسایه چیزی اعلام نكرده اند. شهرك آبشناسان دو مركز تجاری دارد كه بیشتر مغازه های یكی از آن بنگاهی و مركز تجاری بعدی هم نیمه ساخته است. همه ی جمعیت ساكن اینجا نمی توانند برای هر خرید به دو مركز تجاری كه گوشه شهرك ساخته شده، بروند و به مغازه های پراكنده در شهرك نیاز است.»

قبلا در محله تهرانپارس زندگی می كرده و دو سال پس از آتش گرفتن ساختمان پلاسكو، تمام تلاشش را می كند كه زندگی اش را سرپا نگه دارد و در نهایت هم مجبور می شود با پول پیش خانه اش در تهران یكی از واحدهای مسكن مهر در شهرك آبشناسان كه در ۴۰ كیلومتری تهران قرار دارد، بخرد. در نهایت با كمك خانواده اش یعنی پدر و برادرهایش یك مغازه كوچك سیگار و توتون فروشی راه می اندازد و در كنارش تخمه و لوازم قلیان هم می فروشد.

او می گوید: «حداقل ۹۰ درصد مردم اینجا زیر خط فقر زندگی می كنند و زندگی شان را با یارانه می گذرانند. بسیاری از خانواده ها بدسرپرست و بی سرپرست هستند و برخی هم زندگی شان را با ۴ تا ۵ میلیون تومان آغاز نموده اند. خیلی از آنها محتاج نان هستند و درخواست جنس نسیه دارند.»

اسامی كسانی كه نسیه گرفته اند را روی چند كاغذ نوشته و به دیوار چسبانده است. فهرست ها را نشان میدهد و اضافه می كند: «اگر اینها را وارد دفتر نمی كنم برای این است كه جلوی چشمانم باشد و بتوانم ببینم. برخی تا ۳۰۰ هزار تومان هم بدهی دارند و سیگار، توتون و تخمه خریده اند اما بیشترشان می آیند و بدهی هایشان را می دهند. تنها مسجد شهرك آبشناسان حداقل ۳۸۰ نفر را تحت پوشش دارد. خیلی از واحدهای مسكونی اینجا پیش از آنكه آماده شوند، تحویل مردم داده شده اند و در آن ساكن شده اند. بیشتر مردم اینجا در شهرك های صنعتی اطراف كارگری می كنند و ماه ها حقوق نمی گیرند.»

«مشكلات اینجا زیاد است. می گویند به شتر گفتند گردنت كج است، جواب داد كجایم صاف است؟ اینجا حتی یك داروخانه هم ندارد و مردم برای آنكه دارو بخرند باید تا رباط كریم بروند كه با ماشین ۱۰ دقیقه ای راه است. این شهرك بر حسب تعداد واحدهای مسكن مهر حدود ۱۰ هزار نفر جمعیت دارد. زباله ها خیلی بد جمع می شوند، گاهی سطل ها آنقدر پُر می شوند كه دیگر جا ندارند. حالا وضعیت خوب شده، تابستان ها كه آنقدر بو می گیرد اصلا نمی گردد سمت سطل زباله ها رفت. همین دو هفته پیش روشنایی خیابان ها را وصل كرده اند. آسفالت خیابان ها هم فاجعه است و می توان داخل بعضی از چاله هایی كه وسط خیابان است، درخت كاشت!»

این حرف ها را می زند و ادامه می دهد: «اصلا از شرایط زندگی در اینجا راضی نیستم چون امنیت هم خیلی پایین است و شب ها خیابان ها پر از ولگرد، موادفروش و مصرف كننده مواد مخدر است. گاهی خود من شب ها می ترسم پا به خیابان بگذارم. خودتان می توانید تا شب بمانید تا فروشنده های مواد مخدر را از نزدیك ببینید. كلانتری اینجا كمبود مامور و ماشین دارد. مغازه من را دزد زد، سه ساعت و نیم پس از تماسم بالاخره پلیس آمد. پس از چند روز، یك مال خر وسایل مغازه ام را برای فروش پیش خودم آورده بود، با پلیس تماس گرفتم اما هیچ كس نیامد. مغازه من دوربین مداربسته دارد، عكس، فیلم ها و حتی شماره ماشین مال خر را هم تحویل پلیس دادم اما هیچ تاثیری نداشت.»

او درباره مشكلات محل زندگی اش می گوید: «آتش نشانی شهرك یك كامیون و دو ماشین كوچك دارد كه وقتی آتش سوزی هم اتفاق افتاده، از پس آتش برنیامده اند. وقتی ساختمان پلاسكو با آن عظمت آتش گرفت فقط دو ماشین آتش نشانی برای خاموش كردنش آمد، اینجا كه جای خود دارد. وضعیت خیابان های اینجا هم كه می بینید. پیمانكارانی می آیند، كف خیابان را شن می ریزند و یك لایه نازك قیر هم روی آن می ریزند و می روند. همه ی ما می دانیم پیمانكاری یعنی چه. یك هفته زمین را می كنند و پس از آن كه محله را كثافت زد، یك لایه نازك آسفالت می ریزند و می گویند خیابان ها درست شد. وضعیت خیابان های اینجا آنقدر بد است كه در یك سال و نیمی كه اینجا زندگی می كنم جلوبندی ماشینم را سه بار عوض كردم. آنتن دهی موبایل ها هم صفر است. من یك خط رایتل و یك خط همراه اول دارم اما آنتن دهی ها افتضاح است. اینترنت هم خیلی ضعیف است. با كوچك ترین رعد و برقی هم برق خانه ها قطع می شود. خلاصه اینكه مشكلات یكی دو تا نیست.»

ساختمان ۱۷ طبقه پلاسكو سی ام دی سه سال پیش (۱۳۹۵) در آتش سوخت. از مجموع ۱۲۰۰ واحد صنفی این ساختمان تجاری، ۵۶۰ واحد در حوزه پوشاك فعالیت می كردند. پس از آتش سوزی این مركز حدود ۳۰۰۰ نفر بیكار شدند.







منبع:

1398/11/01
17:50:38
5.0 / پنج
4788
تگهای خبر: بنگاه , ساختمان , مسكن
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۵
سیمان سیمان